عشق در مسیحیت

  عشق در مسیحیت

  بنا بر عقیده نیگرن [1] ، مضمون اصلی عهد جدید، آگاپه است. این واژه، به عشق خداوند به انسان اشاره دارد. آگاپه عشق خالصانه و بی غرضانۀ خداوند است. خداوند به اقتضای ذات خود محبت می ورزد و محبت او نه در نیکی دیدن که در نیکی کردن نمودار می شود. خداوند نسبت به موضوع حب خود بی تفاوت است و به خوب و بد یکسان عشق می ورزد. در حالی که هلنیزم آیینی است که خداوند را برای سعادت و خوشبختی انسان می جوید و بدین سان ممکن است از این حیث خود محورانه معنا شود، در مسیحیت رستگاری از خداوند می آید و از این رو خدامحورانه به نظر می رسد. گرچه مضمون آگاپه در یهودیت وجود دارد لیکن یهودیت هم ممکن است مذهبی خودمحورانه باشد چراکه نوموس مفاد اصلی آن است. به عبارت دیگر عشق انسان به خداوند از طریق انجام فرایض حاصلمی آید.(55)

معنا و مفاد آگاپه را می توان در قالب چهار اصل کلی خلاصه کرد: الف) آگاپه خود جوش و خود انگیخته است. چیزی جز ذات خداوند علت عشق او نیست. محبوب یعنی انسان، لازم نیست ویژگی های خاصی داشته باشد تا خداوند او را دوست بدارد. ب) این اصل با اصل نخست مرتبط است: آگاپه نسبت به ارزش بی تفاوت است. انسان شرور محبت الهی را دریافت می دارد همچنان که یک قدیس. « زیرا که آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع می سازد و باران بر عادلان و ظالمان می باراند.» ( انجیل متی، باب 5، آیه 45 )(56) ج) آگاپه خلاق است، به دیگر سخن او در محبوب قدر و منزلت ایجاد می کند. وقتی خداوند فردی را می بخشاید، با خلق وضعیت جدید ارزش فرد را تغییر می دهد؛ و د) آگاپه در دوستی با خداوند پیشقدم است. فعل خداوند موجب می شود که انسان او را دوست بدارد. انسان بدون حمایت و امداد خداوند نمی تواند او را دوست داشته باشد.(57) برخی حکایات عیسی مسیح را می توان در پرتو اصول آگاپه تبیین کرد. مثلاً در حکایت کارگران تاکستان (انجیل متی، باب 20، آیه 1-16)، آنها دستمزدی بیش از کار و تلاش خود دریافت می دارند، این عمل مالک تاکستان از سر عدالت و استحقاق نیست بلکه از سر جود و سخای اوست، درست همانند عشق خداوند که زاییده عدل و شایستگی نیست بلکه از بخشندگی و جود او پدید می آید.(58)

  عشق مسیحی به خداوند انعکاسی از عشق خداوندست که بنا به تعریف، باید بدون محرک و خودجوش باشد. در حالیکه در عشق انسانی، دلیلی خودمحورانه وجود دارد، در عشق به خداوند نباید به دنبال رسیدن به چیزی بود، عشق به خداوند تسلیم شدن انسان بدوست. به همین ترتیب، آگاپه ویژگی فراز دوم امر خداوند به محبت، یعنی محبت به همسایه است. مثلاً همان گونه که خداوند گناهکاران را دوست می دارد، انسان نیز باید دشمنان خود را دوست بدارد. در هر دو نوع عشق، این محبت خداوند به انسان است که موجب می شود او، خداوند یا همسایه اش را دوست بدارد.(59)

  معنای آگاپه در تعالیم پولس، شکنجه گر مسیحیان که تبدیل به حواری و پیشوای آنها گردید، بسط بیشتری می یابد. پولس آگاپه را کاملاً می شناخت، زیرا مسیحی شدن خود را مدیون عشق خداوند می دانست. به نظر می رسد که او آگاپه را نه تنها اصطلاحی برای عشق مسیحی قرار می دهد بلکه آن را با الاهیات صلیب نیز یکی می گرداند. این بدین معناست که عشق خداوند به انسانها با قربانی کردن فرزندش در راه آنها و به بیانی دقیق تر در راه سست عنصران، خدانشناسان، معصیت کاران و عداوت پیشگان اظهار شده است. «و همه چیز از خداوند که ما را به واسطه عیسی مسیح با خود مصالحه داد...» ( رساله دوم پولس به قرنتیان، باب 5، آیه 18)(60)

  نگرش پولس درباره عشقِ انسان جهت تأکید را برخلاف دیدگاه عیسی- چنانکه در اناجیل همنگر نمودار می شود- عوض می کند. برخلاف عیسی مسیح که عشق انسان به خداوند را نسبت به عشق همسایه در اولویّت قرار می دهد، پولس بر آن است که امر خداوند به دوست داشتن همسایه، اولی و مقدّم است. « و هر حکمی دیگر که هست همه شامل است در این کلام که همسایه خود را چون خود محبت نما. » ( رساله پولس به رومیان، باب 13،آیه 9 )(61)

آخرین قرائت از معنای آگاپه، در انجیل یوحنا صورت می گیرد. یوحنا آگاپه را با ذات خداوند یکی قرار می دهد. خداوند عشق است، بدان معناست که عشق او جاودانه و حتی بدون داشتن موضوع هم باقی و برقرار است. نیگرن خاطر نشان می سازد که اگر عشق ازلی پدر به پسر، الگوی اصیل عشق است پس ممکن است این نتیجه حاصل گردد که ارزش ذاتی پسر او را متعلّق عشق پدر ساخته است و بدین سبب دیگر نباید عشق خداوند به انسان خود انگیخته و بی محرک تلقی گردد. اینکه در این احتمال خللی نیست با سخنان یوحنا که با دلیل و منطق همراه است، ثابت می گردد. برای مثال: « پدر خود، شما را دوست می دارد چون شما مرا دوست داشته اید» (انجیل یوحنا، باب 16، آیه 27 )(62) افزون بر این، یوحنا وقتی میان عشق به عالم مادّه که منع گردیده با عشق به خداوند تفاوت قائل می شود، سهواً و ندانسته میان دو سنخ موضوع عشق تمایز برقرار می سازد و بدین ترتیب عشق را از حیث موضوع آن، تعریف می کند و این با مفهوم آگاپه به منزله عشقی فارغ از موضوع درتضاد و تقابل قرار می گیرد. یکی دیگر از موارد نقض معنای آگاپه، تخصیص گرایی است که خود را در عشق برادران مسیحی به یکدیگر نشان می دهد، در اینجا نیز عشق خاصیت خود انگیختگی خود را از دست می دهد، زیرا شخص به این دلیل همسایه اش را دوست می دارد که او مسیحی است، نه به این دلیل که او انسان است. بنابراین در نگاه مسیحیت به عشق، مؤلفه های اروس نفوذ کرده است.(63)

  برای سهولت کار خواننده، تفاوت های میان اروس و آگاپه را آن گونه که نیگرن بیان داشته است، به طور خلاصه روبه روی هم قرار داده ام.(64)

 

  آگاپه

  اروس

  · عطایی از سر ایثار است

  · زیاده طلب و مشتاق است

  · به پایین می آید

  · به بالا حرکت می کند

  · راه خداوند به سوی انسان است

  · راه انسان به سوی خداوند است

  · لطف خداوند است: سعادت ثمرۀ عشق الهی است

 

  · تلاش انسان است: اروس بر این پندار است که سعادت انسان در گروی عمل خود اوست

  · عشقی خود محورانه نیست، «خود را نمی جوید» خود را نادیده می گیرد

 

  · عشق خودمحورانه است، نوعی طلب رفیع ترین، شریف ترین و متعالی ترین امر برای خود است

  · زندگی او زندگی خداوندست، از این رو از دادن آن باکی ندارد

  · می کوشد تا زندگی خود را در ساحت ربوبی و جاودانی بیابد

  · بخششی آزادانه است، بخششی که بر ثروت و فراوانی متکی است

  · ارادۀ بدست آوردن و داشتن چیزهایی است که بر طلب و نیاز اتکا دارد

  · در وهلۀ اول، عشق خداوند است خداوند آگاپه است.حتی زمانی که انسان عاشق است

  · در وهلۀ اول عشق انسان است، معشوق اروس خداوند است، حتی زمانی که خداوند عاشق است

  · الگوی آن عشق خداوند است

  · الگوی آن عشق انسان است

  · در برابر موضوع خود منفعل نیست و به جانب خیر و شر هر دو توجه دارد. خودجوش، « جاری » و بدون محرک است

  · دوست دارد- و ارزش را در متعلقش خلق می کند

  · کیفیت، زیبایی و ارزش اروس را موضوعش مشخص می کند. خودجوش نیست بلکه بر انگیخته شده است

  · ارزش را در متعلقش تشخیص می دهد- و آن را دوست دارد

اروس و آگاپه زمان زیادی رو در روی هم قرار نگرفتند. آگوستین قدیس [2] که دانش آموختۀ مکتب نوافلاطونی بوده است، آن را به عقاید مسیحی وارد می کند. او می گوید واژۀ لاتین کاریتاس [3] ، ترکیبی از اروس و آگاپه است. آگاپه متوجه انسان است و موجب می گردد که او به معنای واقعی کلمه، دوستدار و مشتاق خداوند باشد. بدون آگاپه انسان در معرض خطر ابتلا به عشق زمینی است. لذا کار آگاپه این است که اروس را تصفیه کند. " کاریتاس " آگوستین قدیس، در مقیاس وسیعی، تبدیل به نظریۀ ثابت کلیسای کاتولیک شد.(65)

برگرفته از کتاب عشق الهی در عرفان اسلامی، بنیامین آبراهاموف، ترجمه مرضیه شریعتی، انتشارات حکمت، تهران، 1388

 

 


  [1] Nygren

  [2] Saint Augustine

  [3] Caritas