دکتر کریستین بونو (یحیی علوی)

شرح حال مختصر دکتر کریستین بونو (یحیی علوی) از زبان خودش : پس از سیر در فرقه‌های مختلف و مانوس بودن با عرفان‌های گوناگون، گمشده‌ام را در اسلام یافتم.

شرح حال مختصر دکتر کریستین بونو (یحیی علوی) از زبان خودش 
پس از سیر در فرقه‌های مختلف و مانوس بودن با عرفان‌های گوناگون، گمشده‌ام را در اسلام یافتم.
من فرانسوی هستم ولی چون پدرم نظامی بود و به عنوان ماموریت در آلمان به سر می‌برده است، در آلمان متولد شده‌ام و در ده سالگی به فرانسه آمدم.
از نوجوانی همواره در یک جست‌وجوی معنوی بودم؛ ابتدا به مسیحیت روی آورده بودم ولی چیزی را که مرا راضی کند، نیافتم؛ وجود یک‌سری تناقضات میان روحیه‌ی انجیل و رفتار مردم مسیحی کلیساهای مسیحی خصوصا کلیسای کاتولیک، مرا از این دین دور می‌کرد. به دلیل نیافتن مطلوب خود در مسیحیت از آن کاملا روی برگردان شده و به حرکت هیپی گرویدم. طرفداران این حرکت افرادی بودند که با پشت کردن به تمدن غرب مدرن، دنبال یک گمشده می‌گشتند.
هیپی‌ها به طرف شرق دور مثل هند و تبت گرایش داشتند گاهی نیز گرایشاتی به ایده‌ی سرخ‌پوستان در آمریکای لاتین رغبت پیدا می‌کردم و به طور کلی از ادیان توحیدی، اسلام، یهودیت و مسیحیت گریزان شده بودم.
در سن 20 سالگی با کتاب‌های یک فیلسوف فرانسوی به نام «رنه گنون» که از جمله اولین فرانسوی‌های مسلمان بود، آشنا شدم. ایشان حدود 20 جلد کتاب در مباحث متافیزیک، توحید، نقد تمدن مدرن و نقد معنویات دروغین نگاشته بود که موجب جلب توجه می‌شدند.
کتاب‌های گنون که مبتنی بر بیان سیر عرفانی عقلانی بود چنان در من اثر گذاشت که ناگزیر از پذیرش اسلام شده و از آن استقبال کردم.
در همین سال‌ها با آثار هانری کربن فیلسوف بزرگ فرانسوی و نیز شخصیت وکتاب «احمد حمپاته با» استاد طریقه‌ی تیجانیه که از شیعیان پنهان است، خوی گرفته و مانوس شدم و با تاثیری که این شخص و کتاب‌هایش در من گذاشت، مذهب شیعه را در سن 22 سالگی برگزیدم.
با وجود علاقه‌ای که در من نسبت به اسلام پیدا شده بود، در رشته‌ی زبان و ادبیات عرب و اسلام شناسی مشغول به تحصیل شدم.
تا این سال‌ها هرگز نام امام خمینی (ره) را نشناخته بودم. ما تحت تاثیر تبلیغات غرب گمان می‌کردیم حرکت ایشان صرفا سیاسی و مخالف با گرایش فلسفی و عرفانی بوده و بر اساس خواسته‌های قدرت‌طلبانه صورت می‌گیرد.
در سالی که می‌خواستم رساله‌ی دکترای خود را شروع کنم، یکی از دوستان لبنانی من که صاحب کتاب‌فروشی بود، دو کتاب از تالیفات امام خمینی(ره) را به من معرفی کرد. این دو کتاب «شرح دعای سحر» و «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» بودند.
وقتی عنوان کتاب حضرت امام (ره) را مشاهده کردم، گمان کردم که شاید این کتاب سیاسی است ولی وقتی آن را کمی مطالعه کردم،‌ دیدم سرشار از عرفان جوشان الهی است.
چنان شیفته امام (ره) شدم که برای زدودن حجاب از چهره‌ی ایشان تصمیم گرفتم تز دکترای خود را در زمینه‌ی آثار فلسفی و عرفانی حضرت امام(ره) ارائه کنم تا این که شاید بتوانم حقی که ایشان بر گردنم داشت، جبران کنم.
در آن زمان در فرانسه کسی نبود که استاد راهنمای من باشد. یکی از استادان اعلام آمادگی کرد که در مسایل فنی مرا کمک کند ولی همچنان استاد راهنما در مسایل محتوایی نداشتم.
به همین دلیل به ایران سفر کردم و برای اولین بار به دیدار استاد جوادی آملی رفتم. ایشان استاد سیدجلال‌الدین آشتیانی را به عنوان استاد راهنما به من معرفی کردند. بنده که قبلا نام این استاد را در آثار هانری کربن مشاهده کرده بودم،‌ با شیفتگی به سراغ او رفتم، وقتی به خدمت او رسیدم، به من گفت "شما سه ماه در کلاس‌ها شرکت کنید و اگر موفق بودید می‌توانید ادامه‌ی تحصیل بدهید".
با علاقه‌ای که به مباحث عرفانی و فلسفی داشتم، هفت سال در محضر درس استاد آشتیانی شاگردی کردم و توانستم رساله‌ی دکتری خود را به پایان برسانم.
هم‌اکنون مشغول تالیف، ترجمه و تفسیر قرآن کریم به زبان فرانسوی هستم که جلد اول آن در 600 صفحه به چاپ رسید و به عنوان کتاب اول قرآنی سال نیز انتخاب شده است. این مجموعه جمعا در 7 جلد در یک پروژه‌ی 20 ساله به اتمام خواهد رسید. ضمن این که مشغول ترجمه‌ی تعدادی از تالیفات امام خمینی(ره)‌ نیز هستم.
همچنین در برنامه‌های برون مرزی صدا و سیما ترجمه‌ی ادعیه و مباحث تفسیری و... به زبان فرانسوی را ارائه می‌دهم.
ما باید بتوانیم حجابی که بر چهره‌ی اسلام در رسانه‌های غربی کشیده شده است را بزداییم و سیمای ناب آن را عرضه کنیم.
بنده از آن وقتی که در درس‌های استاد آشتیانی حاضر شدم، در ایران اقامت کرده‌ام و هم اکنون محل سکونت اصلی من مشهد است زیرا نمی‌توانم از امام رضا (ع)‌ جدا شوم.
البته هر سال چندین بار نیز برای دیدار با دوستان و فامیل و فعالیت‌های تبلیغی و ادامه‌ی تحقیقات علمی به فرانسه سفر می‌کنم و در سال تحصیلی جدید آتی در فرانسه خواهم بود.

  هم اکنون من چون مسلمان شده‌ام نمی‌توانم در دانشگاه فرانسه تدریس کنم و با وجود این که توانسته‌ام بهترین تز دکترا را دریافت کنم، از تدریس در دانشگاه محروم شده‌ام و حتی کرسی تدریس هانری کربن را به خانمی داده‌اند که آن وقت هیچ تزی نداشته است.
بعضی از مسوولان وزارت آموزش به استادان بنده گفته بودند که اگر فلانی بخواهد تدریس کند به تدریس صرف و نحو عربی در یکی از دبیرستان‌ها مشغولش می‌کنیم!
سعی کردم معارف اسلامی را به دیگران برسانم و آنان نیز استقبال کردند و هم اکنون نیز مانند من مسلمان هستند.
بنده در حقانیت این مسیری که نسبت به پذیرش اسلام داشته‌ام، تردیدی ندارم و آن را با جان و دل پذیرفته‌ام.
ما نباید فرصت‌ها را بسوزانیم و باید بتوانیم از شرایط ویژه‌ای که در کشورهای اسلامی مثل ایران و لبنان و عراق پیش آمده، استفاده لازم را کنیم.
جمع میان معنویت و عقلانیت کلید حل مشکلات مردم و رمز پیروزی تبلیغ اسلام در سراسر جهان است و اولویت کار باید بر این اساس تنظیم شود.
صرف بحث‌های سیاسی و اقتصادی نمی‌تواند معرف حقیقی اسلام باشد این زبان در خارج از مرزهای ایران سودآور نخواهد بود. از طرف دیگر بیان مسایل عرفانی محض نیز می‌تواند مضر باشد زیرا قابلیت برداشت‌های مختلف را دارد. پس باید عقلانیت را ضمیمه‌ی آن کنیم و با تکیه بر جمع این دو، چهره‌ی حقیقی اسلام را ارائه کنیم.

نقل از سایت Islamshia

برای اطلاعات بیشتر بر روی لینک زیر کلیک کنید:

یحیی بونو