تیتوس بورکهارت

تیتوس بورکهارت، آلمانی سویسی تبار در فلورانس ایتالیا زاده شده او پژوهشگر در زمینه هنرهای اسلامی، معماری و تمدن اسلامی بود و از محققین برجسته در عرفان و تصوف اسلامی به شمار می‌رفت.

تیتوس بورکهارت، آلمانی سویسی تبار در فلورانس ایتالیا زاده شده او پژوهشگر در زمینه هنرهای اسلامی، معماری و تمدن اسلامی بود و از محققین برجسته در عرفان و تصوف اسلامی به شمار می‌رفت. او از پیروان طریقت محمد عربی دروقی بود ؛ تا این که پس از دیدار با فریتهوف شوئون به سنت گرایان و اصحاب حکمت خالده پیوست. او و شوئون در هنگام جنگ جهانی اول دو سال را در باسل گذراندند. بورکهارت در سال ۱۹۰۸ در لوزان سویس درگذشت؛ او کتاب‌های بسیاری به انگلیسی ، آلمانی و فرانسوی نوشته‌است که برخی از آن‌ها به زبان فارسی نیز ترجمه شده‌است. تیتوس بورکهارت ( Titus Burckhardt )، برادر زاده مورخ مشهور هنر یاکوب بورکهارت و پسر کارل بورکهارتِ پیکرتراش، در سال ۱۹۰۸ میلادی در شهر فلورانس متولد شد. وی از نخستین سالیان تحصیل در مدرسه با فریتیوف شوان همراه و همراز بود و تا پایان عمر این همدلی و همفکری همچنان دوام یافت. بورکهارت در چندین مدرسهٔ هنر در سوئیس و ایتالیا تحصیل نمود و سپس جهت یافتن آنچه مغرب‌زمین گم کرده بود، به مراکش سفر کرد. این سفر او را دلبستهٔ معنویت اسلامی ساخت، تا آنجا که به سلک تصوف درآمد و ابراهیم غزّالدین نام گرفت. در آن سال‌ها عربی آموخت و کهن نبشته‌های صوفیان را مورد مطالعه قرار داد (چنانکه بعدها آثاری از ابن‌عربی، جیلی، و شیخ مولای العربی الدرقاوی را ترجمه کرد)[۱] و معرفتی ژرف از هنر و تمدن اسلامی دریافت داشت. وی پس از بازگشت به اروپا در سوئیس اقامت گزید و در سال ۱۹۸۴ در شهر لوزان به رحمت ایزدی پیوست.

چه در حوزه متافیزیک حقیقی، چه در حوزه جهان‌شناسی راستین و چه در حوزه هنر سنتی بورکهارت از سرآمدان محققین با بصیرت به شمار می‌رود. از مهمترین کتاب‌های بورکهارت، «هنر مقدس» است که با عنوان فرعی «اصول و روشها» (در ترجمه انگلیسی «در شرق و غرب») به چاپ رسیده‌است.

نظریات وی در باب چیستی هنر مقدس :

با ذکر بخش‌هایی از مقدمه این کتاب نظریات وی را در این مورد بیان می‌کنیم: «وقتی تاریخ‌نویسان [ِهنر] به هر اثری که موضوعی دینی داشته باشد، عنوان مقدس را اطلاق می‌کنند، از اینکه هنر ذاتاً فرم است و صورت، چشم می‌پوشند. صرفاً هنری را که موضوعش از حقایق معنوی سرچشمه دارد، مقدس نتوان نامید، بلکه زبان صوریش نیز از همان منشأ بایستی اخذ شود». «هر صورت وفرمی ناقل کیفیت خاصّی است از وجود»، «ولو آنکه فرض گیریم معنویت فی‌نفسه کاری به صورت نداشته باشد، باز اثبات این امر نمی‌کند که با هر نوع صورتی معنویت را بتوان منتقل کرد و به عرصه بیان درآورد». «پس هر هنر مقدسی بر مبنای علمِ صور و فرها، یا به سخن دیگر، رمزنمائی[۲] ذاتی صور، بنا گشته‌است». «رمزی مقدس، به یک معنا، عبارت است از همان چیزی که بیانش می‌کند،[۳] به این دلیل است که رمزنمایی سنتی، هیچگاه از زیبایی تهی نیست.» «صفت زیبایی، هنری را زیبنده‌است که حقیقی است». «سنت را نیرویی است پنهانی، نیرویی که با سراسر یک تمدن به گفتگو می‌نشیند و حتّی بر هنرها و پیشه‌هایی هم که به نحو بی‌واسطه از هیچ موضوع خاص مقدسی برخوردار نیستند، حکم می‌راند. این نیرو سازندهٔ سبک یک تمدن سنّتی است.»[۴] هنر و معماری اسلامی چیست؟ چگونه‌است که هنر اسلامی، اسلامی است؟ پاسخی که بورکهارت به این پرسش‌ها می‌دهد، نظیری پیش از او برایش نیست. وی فراوان در این زمینه نوشته و به ارائه خطابه پرداخته‌است. قواعد نخستین هنر نزد وی، یکی تطبیق داشتن صورت یک شئ، صورت کلّی و نیز آذین‌کاریش، با هدف آن است و دیگری آنکه تأثیر زیبایی‌شناختی یک اثر با کمترین عناصر به دست آید. بورکهارت در باب متافیزیک هنر نوشته است؛ «محتوا»ی هنر را چنان داند که برآمده از وحی‌ای است که تمدنی را در بر دارد و «ماده» هنر، همچون تکنیک‌ها، متریال‌ها و روش‌ها از تمدنی است که آن‌ها را بکار می‌بندد، و نشان می‌دهد که «محتوا»ی هنر اسلامی از قرآن است چنانکه منبع و منشأ هنر اسلامی از ابعاد درونی قرآن برون آید. انس صمیمی این صوفی وارسته و فهم گستردهٔ او از معنای هنر شمایلی، وی را بر آن داشت تا بیان کند که هنر اسلامی چرا شمایلی نیست و با این وجود چطور جایگاه حضور الهی است؟[۵] بورکهارت می‌گوید: «من ترجیح می‌دهم که به جای تعبیر «شمایل شکنی اسلامی» از «بی شمایلی اسلامی» استفاده کنم، زیرا نبود شمایل در اسلام صرفاً نقش سلبی ندارد، بلکه نقش ایجابی نیز دارد. هنر اسلامی با طرد و حذف هرگونه تمثال انسان‌انگارانه، لااقل در حوزه‌های دینی، به آدمی کمک می‌کند تا تماماً خودش باشد، [به آدمی کمک می‌کند تا] به جای آنکه روح خویش را به خارج از خویش فرافکنی کند، در مرکز وجودی خویش که در آن مرکز در آنِ واحد هم جانشین (خلیفه) و هم بنده (عبد) خداست آرام بگیرد. هنر اسلامی، در تمامیت خود به ایجاد فضایی می‌اندیشد که به آدمی کمک کند تا کرامت ازلی خویش را محقق سازدد. بنابراین از هر چیزی که بتواند، حتی در حدی کاملاً نسبی و موقتی، «بت» باشد، احتراز می‌جوید. هیچ چیز نباید میان انسان و حضور نامرئی خداوند، حائل شود.»[۶] «هنر اسلامی اساساً مأخوذ از توحید است ... ذات توحید ورای الفاظ است. ذات توحید خود را از طریق پرتوهای دفعی و منقطع عیان می‌سازد. این پرتوها، با برخود به سطح تخیل بصری، در قالب صورت‌های بلورین منعقد می‌شود و همین صورت‌ها نیز ذات هنر اسلامی را تشکیل می‌دهد.»[۷] «این امر آشکار است که در ذهنیت عامهٔ مسلمانان، دیدگاه تنزیه غالب است. این دیدگاه تا حدی نظریه تشبیه یا تمثیل نمادین را به کنار می‌نهد، به‌طوری که نمادپردازی همواره چیزی بیش از یک امر ضمنی نیست. بدین دلیل است که هیچ کسی نمی‌گوید خورشید نمایانگر خداوند است، بلکه خورشید نه خداست و نه غیر از خدا. بدین شیوه، کل عالم نمادی از خداست – البته تا حدی که مدعی چیزی غیر از آنچه هست، نباشد.»[۸]

در مورد تشیع بورکهارت نظرات خاصی دارد، می‌نویسد: نظریهٔ امام زنده «تعبیرِ دینی یک حقیقت باطنی است: در هر جهان سنتی، در هر لحظه از تاریخ آن قطبی که به منزلهٔ قلب عالم است و به واسطهٔ او برکت آسمان و بر زمین نازل می‌شود، حکومت می‌کند. این قطب بیش از هر چیز مبین یک حقیقت معنوی و ممثل نظام وجود است. وجود او همان حضور الهی در مرکز عالم و یا در مرکز عالمی خاص و یا در مرکز نفس انسانی، به مقتضای مراتب مختلف است، ولی به‌طور معمول مظهر و ممثل حقیقی آن، شخص ولی یا اولیاء هستند که مقام معنوی آن‌ها در سلسله مراتب مختلف هستی به منزلهٔ عالم است. از این چند نکته روشن است، که تشیع متضمن حقیقتی بسیار دقیق و لطیف است و بیان آن به عباراتی که به‌طور معمول قابل قبول همه باشد، به غایت دشوار است.»[۹]

بورکهارت فاصله میان شریعت و الهام را در تشیع بسی کمتر از عالم تسنن دیده، از این رو، مینیاتور ایرانی را به سبب برخورداری از جوّ شیعی دارای کیفتی خاص برای بیان شهود عرفانی می‌داند. از دیگر کتب مشهور بورکهارت، کتابی است در باب عرفان در اسلام با عنوان «درآمدی بر آیین تصوف». آگاه باید بود که متعلق بحث این کتاب نه تصوف در تمامیت که آن که تنها تصوف وجودی‌مسلکانه‌است، یعنی تصوف بدان‌سان که در کلام شیخ اکبر می‌یابیم‌اش. بهرحال بورکهارت در این کتاب به تصوف شهودی چنانکه نزد شیخ احمد غزالی، عین‌القضات، روزبهان بقلی، عطار، مولوی و ... یافت می‌شود نپرداخته‌است. وحدت وجود، معرفت و عشق، تفسیر صوفیانه قرآن، اعیان ثابته، روح، انسان کامل از عناوین این کتاب است، و این تنوع عناوین در سرفصل‌های مهم آموزه‌های عرفای مسلمان، خود بیانگر ارزش کتابی است که با دقت نظر شخصی چون بورکهارت نوشته شده‌است. وی با دانش وسیع‌اش در عرفان ادیان گوناگون، هرکجا لازم بوده مطالبی از سنن دیگر بخصوص آیین‌هندو آورده و از این جهت این کتاب از ارزش تطبیقی نیز برخوردار است.

پاره‌ای از آثار معروف بورکهارت :

ف- اصل کتاب به فرانسوی آ- اصل کتاب به آلمانی - درآمدی بر آیین تصوف (ف-۱۹۵۱) - An Introduction to Sufi Doctrine

- هنر مقدس در شرق و غرب (ف-۱۹۵۸) - Sacred Art in East and West

- کیمیا: علم آفاق، علم انفس (آ-۱۹۶۰) - Alchemy, Science of the Cosmos , Science of the Soul

- فاس، شهر اسلام (آ-۱۹۶۰) - Fez, City of Islam

- کارترس و زایش کلیسای جامع (آ-۱۹۶۲) - Chartres and the Birth of the Cathedral

- هنر اسلامی: زبان و بیان (ف-۱۹۷۶) - Art of Islam: Language and Meaning

- آیینه خرد: مقالاتی در باب علم سنتی و هنر قدسی (۱۹۸۷) - Mirror of the Intellect: Essays on Traditional Science and Sacred Art

- نجوم عرفانی در اندیشه ابن عربی - Mystical Astrology according to Ibn Arabi Ð[ ۱ ] - Letters of a Sufi Master, Bedfont, Middlesex, Perennial Books, ۱۹۷۳; Suhail Academy, Lahore, Pakistan, ۱۹۸۵ , ۱۹۹۹ (partial translation of the ' Rasa'il' of Mulay al-'Arabâ ad-Darqawâ) - The Wisdom of the Prophets , Sherbourne, Beshara, ۱۹۷۵ ; Suhail Academy, Lahore, Pakistan, ۱۹۸۵ , ۱۹۹۹ (partial translation of 'Fusus al-Hikam' by Ibn 'Arabi) - Universal Man, Sherboume , Beshara, ۱۹۸۳ (partial translation of 'Al-Insan al-Kamil' by 'Abd al-Karâm al-Jâlâ) [ ۲]

مترجمان واژه Symbolism را به صورت‌های گوناگون در نوشته‌های فارسی برمی‌گردانند، من جمله، نمادپردازی، رمزپردازی، نماد یا رمزگرایی، لکن در این برگردان‌ها گویی به بعد دیگر معنای این واژه نظر نمی‌شود.

نویسندگان جاویدان خرد واژهٔ سمبولیسم را هم در معنای به رمز درآوردن به کار می‌برند و هم به معنای تفسیر رمزها و نمادها. [۳] نقل بورکهارت از کوماراسوامی [۴] *" Universality of Sacred Art", Burckhardt, in ReligioPerennis.org from Sacred Art in East and West, Republished in The Essential Titus Burckhardt, World Wisdom, 2003 . [ ۵]

بنگرید به http://elkorg-projects.blogspot.com/ 2005/04 /biography-of-titus-burckhardt- 1908 .html [۶ ]

*«ارزش‌های جاویدان در هنر اسلامی»، بورکهارت، ترجمه انشاءالله رحمتی، در هنر و معنویت، ص ۲۲۵. [۷] همان، ص۲۳۵. [۸] «مراتب نمادپردازی در هنر اسلامی»، بورکهارت، ترجمه امیر نصری، در جام نو و می‌کهن، ص ۴۰۴. [۹] *«مینیاتور ایرانی»، بورکهارت، ترجمه غلامرضا اعوانی، هنر دینی، شماره ۶، زمستان ۱۳۷۹.